پایان نامه بررسی ارتباط میان داراییهای نامشهود و ناهمگونی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران
754-2- یافتههای پژوهش
754-2-1- آمار توصیفی
774-2-2- آزمون ایستایی (پایایی) متغیرهای پژوهش
784-2-3- آمار استنباطی
784-2-3-1- نتایج رگرسیونی مرتبط با آزمون فرضیههای پژوهش
834-2-3-2- نتایج تحلیل واریانس تکعاملی مرتبط با آزمون فرضیههای پژوهش
864-4- خلاصه فصل
فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهادها
885-1- مقدمه
895-2- مروری بر نتایج به دست آمده از پژوهش
915-3- محدودیتهای پژوهش
925-4- پیشنهادهای پژوهش
925-4-1- پیشنهادهای کاربردی پژوهش
945-4-2- پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده
945-5- خلاصه فصل
96منابع
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرات ناهمگونی شرکتها بر میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. ازاینرو، پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که: آیا بین ناهمگونی شرکتها و سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود آنها رابطه معناداری وجود دارد؟ به همین منظور، از معیارهای اندازه شرکتها، سرمایههای انسانی و محدودیت در تأمین مالی جهت اندازهگیری ناهمگونی شرکتها استفادهشده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران هستند و نمونه آماری شامل 161 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است که در طی سالهای 1382 تا 1391 موردبررسی قرارگرفته است. از تحلیل آماری رگرسیون خطی چند متغیره و تحلیل واریانس تکعاملی برای آزمون فرضیههای پژوهش استفادهشده است. نتایج حاصل از پژوهش نشاندهنده آن است که بین اندازه شرکتها و سرمایههای انسانی با سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. افزون بر این، نتایج پژوهش نشان داد که بین محدودیت در تأمین مالی و سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین، نتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود شرکتها در بین دو گروه شرکتهای با اندازه بزرگ و کوچک وجود دارد اما میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود در شرکتهای دارای محدودیت در تأمین مالی و فاقد محدودیت در تأمین مالی و شرکتهای با میزان سرمایههای انسانی کموزیاد تفاوت معناداری وجود ندارد.
واژههای کلیدی: داراییهای نامشهود، ناهمگونی شرکت، اندازه شرکت، محدودیت در تأمین مالی، سرمایه انسانی.
1-1- مقدمه
در چند دهه اخیر با رشد و رونق تجارت در سطح جهانی، اهمیت داراییها و منابع لازم برای ادامه فعالیت شرکتها تبدیل به یک امر حیاتی شده است. باگذشت زمان مشخصشده است که وجود گروه خاصی از داراییها تحت عنوان داراییهای نامشهود در ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای شرکتها ضروری است. بهطوری که شرکتهایی توانایی باقی ماندن در عرصه رقابت امروزی رادارند که میزان قابلتوجهی در این گروه از داراییها سرمایهگذاری کنند. در همین راستا، بسیاری از پژوهشگران در ادبیات حسابداری و مدیریت بر اثرات داراییهای نامشهود بر عملکرد اقتصادی شرکتها تمرکز کردهاند (به عنوان نمونه، کورادو و همکاران[1]، 2006؛ اولینر و همکاران[2]، 2007؛ بانتمپی[3] و مایرسه[4]، 2008؛ مارکو و همکاران[5]، 2009).
با این وجود، پژوهشهایی که به بررسی عوامل مرتبط با میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود شرکتها بسیار اندک است (آریقتی و همکاران[6]، 2014). نوع صنعت یکی از مهمترین عواملی است که تاکنون بهوسیله پژوهشگران به عنوان عاملی مؤثر بر تمایل شرکتها در خصوص سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود شناساییشده است. این عامل ازآنجا نشأتگرفته است که میزان نوآوری در صنایع مختلف، متفاوت است (کوکبورن[7] و گریلیچز[8]، 1988). از دیدگاه آریقتی و همکاران (2014) ناهمگونی شرکتها نیز میتواند عامل مؤثری بر میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود باشد. بنابراین، با توجه به شرایط خاص ایران به لحاظ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و ازآنجاکه در ایران تاکنون پژوهشی به بررسی تأثیر ناهمگونی شرکتها میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود نپرداخته است، پژوهش حاضر به بررسی تجربی تأثیر ناهمگونی شرکتها بر میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود میپردازد.
در ادامه این فصل در بخش (1-2) مسأله پژوهش بیانشده است. بیان مسأله پژوهش در خصوص پی بردن به اهمیت و ارزش پژوهش و شناسایی اهداف پژوهش که به ترتیب در بخشهای (1-3) و (1-4) بیانشدهاند، کمک بسیار مینماید. در ادامه سؤالات پژوهش (بخش 1-5) و فرضیههای پژوهش (بخش 1-6) بیانشده است. در بخش (1-7) روش پژوهش شامل روش گردآوری دادهها، متغیرهای پژوهش، جامعه آماری و نمونه پژوهش و روش آزمون فرضیهها ارائه گردیده است. در بخش (1-8) استفادهکنندگان از نتایج پژوهش، و در بخش (1-9) واژههای کلیدی این پژوهش تعریفشدهاند. درنهایت، بخش (1-10) ساختار کلی این پایان نامه در فصلهای باقیمانده را تشریح میکند.
1-2- بیان مسأله پژوهش
کلیه منابع اقتصادی در تملک مؤسسه که انتظار منافع آتی از آنها میرود، دارایی نام دارد. ارزش یک شرکت در بازارهای مالی بر پایه توان کسب سود سرمایههای آن شرکت استوار است. ارزش یک شرکت را میتوان به اجزای داراییهای مشهود و داراییهای نامشهود تقسیمبندی کرد. داراییهای مشهود داراییهایی هستند که دارای موجودیت عینی بوده و در روال عادی عملیات مؤسسه بهگونهای مؤثر مورداستفاده قرار میگیرند. داراییهای نامشهود به آن گروه از داراییهای درازمدتی اطلاق میشود که دارای موجودیت عینی نبوده اما دارای حقوق قانونی و ارزش اقتصادی بوده و منافعی را برای مؤسسه در آینده فراهم میکند. مثالهایی از داراییهای نامشهود که قدرت سودآوری شرکت را افزایش میدهند عبارت از حق اختراع، علائم تجاری، منابع مواد اولیه، نامهای تجاری، تحقیق و توسعه (D&R) و سرقفلی میباشد (عزیزخانی و خدادادی، 1387).
داراییهای نامشهود شامل داراییهایی که در داخل تولیدشدهاند (به عنوان نمونه، طرحها و نقشهها، علائم تجاری و .) و یا داراییهایی که از طریق بازار خریداریشدهاند (به عنوان نمونه، مجوز فنآوری، ثبت اختراعات و .)، میباشد (کورادو و همکاران، 2006). بهطورکلی داراییهای نامشهود را میتوان در چهار گروه طبقهبندی کرد. گروه اول، سرقفلی خریداریشده، گروه دوم، دارایی نامشهود تحصیل شده، گروه سوم، دارایی نامشهود ایجادشده بهوسیله شرکت و درنهایت گروه چهارم به تحقیق و توسعه اختصاص دارد. استانداردهای پذیرفتهشده حسابداری در مورد گروههای اول، دوم و چهارم رهنمودهای لازم را ارائه کرده است. سرقفلی خریداریشده به بهای تمامشده، دارایی نامشهود تحصیل شده به ارزش منصفانه در زمان خرید و تحقیق و توسعه نیز به بهای تمامشده و به عنوان اقلام سرمایهای در دفاتر ثبت میشوند. مشکل فرآیند حسابداری نیز در این خصوص واردکردن ارزشهای حدسی در این فیمابین است؛ درحالیکه خود دارایی نیز حدسی است. این موضوع باعث شده که بیشتر داراییهای نامشهود در آمریکا شناسایی و ثبت نشود. بهطورکلی، دو دیدگاه عمده در خصوص حسابداری داراییهای نامشهود وجود دارد. برخی از صاحبنظران حسابداری عقیده دارند که نسبت بالای ارزش بازار سهام به ارزش دفتری بیانگر وجود داراییهای نامشهود ثبتنشده در شرکت است و اگر داراییهای ثبتنشده در ترازنامه وجود داشته باشد موجب بروز مشکلات متعددی خواهد شد. افزون بر این، مطالعات تجربی نشان دادهاند که رابطه مثبتی بین داراییهای نامشهود و قیمتهای سهام وجود دارد (ماتوسی[9] و ویات[10]، 2006)
دلایل برخی دیگر از افراد مبنی بر اهمیت وجود دارایی نامشهود در شرکتها و ارزش آنها، وثیقه قرار دادن این نوع داراییهای ثبتنشده برای وامها و همچنین بیمه کردن این نوع داراییها است (فاستر و همکاران[11]، 2003).
ویت ول[12] (2008) بیان میکند که اگر داراییها کمتر از واقع ارزیابی شوند و یا داراییهای نامشهود ثبت نشوند، پیامدهای زیر را برای شرکتها در پی خواهد داشت:
بازده بازار کمتر به دلیل بسنده کردن مدیر به بازده کم در اثر داراییهای کمتر؛
دامنه قیمت پایین برای شرکت؛
برنامهریزی ضعیف؛
رهبری ضعیف منابع؛
از دست دادن اعتماد سرمایهگذاران و آسیب در فروپاشی یا اعمال کنترل.
بنابراین، با توجه به اهمیت داراییهای نامشهود در عملیات شرکتها برای ثبت این دسته از داراییها مدلهایی نظیر مدل لاندزمن پیشنهادشده است (سلامالدین و همکاران[13]، 2010).
افزون بر این، بخش بزرگی از پژوهشهای تجربی اخیر نشان دادهاند که داراییهای نامشهود در اقتصاد دانشمحور مدرن نقش عمده و کلیدی ایفا میکند. به عنوان نمونه، کورادو و همکاران (2005) در دهه 2000 میلادی ارزش داراییهای نامشهود کشور آمریکا افزایش چشمگیری داشته است. همچنین، ناکامورا[14] (2003) نشان داد که ارزش داراییهای نامشهود در 40 سال اخیر در آمریکا به دو برابر افزایشیافته است. هالتن[15] و هائو[16] (2008) نیز نشان دادند که هنگامیکه در آمریکا مخارج تحقیق و توسعه و سرمایههای نامشهود به حسابهای مالی متعارف اضافهشدهاند، ارزش کل داراییهای شرکتها 57 درصد افزایشیافته است. در سایر کشورها (در ژاپن میاگاوا[17] و کیم[18]، 2008؛ در انگلیس مارانو[19] و هاسکل[20]، 2006؛ در فنلاند جالاوا و همکاران[21]، 2007؛ در هلند وانرویجن-هورستن و همکاران[22]، 2008؛ در ایتالیا بانتمپی و مایرسه، 2008) نیز روند مشابهی گزارششده است.
از بعد کمّی نیز پژوهشهای مختلفی بر ارتباط بین داراییهای نامشهود و عملکرد شرکت تأکید کردهاند (به عنوان نمونه، مارکو و همکاران، 2009؛ الینر و همکاران، 2007؛ و اوماهونی[23] و وچی[24]، 2009). پژوهشگرانی همچون هال و همکاران[25] (2005)، گرینهالگ[26] و روگرز[27] (2006) و ساندر[28] و بلاک[29] (2011) نیز اعتقاددارند که وجود داراییهای نامشهود بهطور قابلتوجهی بر ارزش شرکتها در بازارهای مالی تأثیر دارد.
از دیدگاه آریقتی و همکاران (2014) ناهمگونی سرمایهگذاری در دارایی نامشهود باید با تمرکز بر روی ویژگیهای خاص شرکتها از قبیل اندازه، ساختار سازمانی و پایه و اساس دارایی نامشهود تاریخی موردمطالعه قرار گیرد. با این وجود، کشور ایران دارای زیرساختهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی متفاوتی نسبت به سایر کشورهاست. بر این اساس و با توجه به آنچه در بالا آمد، میتوان مسأله اصلی پژوهش را به این نحو مطرح کرد که: آیا در ایران رابطه معناداری بین داراییهای نامشهود و ناهمگونی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد؟ به عبارت دیگر، آیا ناهمگونی شرکتها تأثیری بر میزان
سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
با توجه به اهمیت فزاینده داراییهای نامشهود در چند دهه اخیر و کاربردهای فراوان آن در تصمیمات اقتصادی، افزایش سرمایهگذاری در این دسته از داراییها در حال حاضر تبدیل به یک مسأله مهم و گسترده در تصمیمگیریهای اقتصادی و مباحث حرفهای شده است. با این وجود، تاکنون پژوهشهای اندکی در خصوص عوامل تعیینکننده سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود صورت گرفته است. به بیان دقیقتر، اگرچه به صورت گسترده این نکته که داراییهای نامشهود در حال تبدیل به منبع اصلی سود و مزیت رقابتی هستند مورد تائید میباشد اما تعداد اندکی از مطالعات تجربی درواقع به بررسی عواملی میپردازند که ممکن است شرکتها را به سمت پذیرفتن این نوع از سرمایهگذاری فنی سوق دهند. بنابراین، اهمیت این پژوهش این است که به گونه تجربی به مدیران، سرمایهگذاران و سایر تصمیمگیرندگان نشان میدهد که تأثیر ناهمگونی شرکتها بر میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود در بورس اوراق بهادار تهران چیست. یعنی اگر وضعیت ناهمگونی شرکتها، به صورت بهینه و مطلوب اجرا شوند، به چه میزان درروند سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود آنها تأثیر دارد؟
- ۹۹/۰۲/۰۷