پایان نامه مقاله تحقیق پروژه دانشگاهی

دانلود مطالب دانشگاهی : پایان نامه مقاله تحقیق پروژه

پایان نامه مقاله تحقیق پروژه دانشگاهی

دانلود مطالب دانشگاهی : پایان نامه مقاله تحقیق پروژه

۶۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

۳۰
ارديبهشت

تفکر انتقادی، تفکری هدفمند، خودگردان، منطقی، استدلالی، مسئولانه، باهدف شناخت است که بستری از ارزیابی، تفسیر،تحلیل و توضیح؛ شواهد، مدارک، چهارچوب­هارا جهت قضاوت­گری برای اتخاذ تصمیم صحیح فراهم می­ کند. هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه­ای گرایش به تفکر انتقادی بین سبک­های هویت و سلامت اجتماعی است. در همین راستا مدلی ارائه گردید که در آن سبک­های هویت به عنوان متغیر برون‌زاد(مستقل)، تفکر انتقادی به عنوان متغیر واسطه‌ای، و سلامت اجتماعی به عنوان متغیر درون‌زاد(وابسته) درنظر گرفته شدند. مشارکت‌کنندگان این پژوهش، 350 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران بودند که توسط پرسش­نامه­ی تفکر انتقادی ریکتس، و پرسش­نامه سبک­های هویت (ISI 6G ) و پرسش­نامه­ی سلامت اجتماعی کیینز مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی اثر مستقیم و غیرمستقیم سبک­های پردازش هویت بر سلامت اجتماعی از روش رگرسیون سلسه مراتبی، و از نرم­ افزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل استفاده شد.  برای تعیین پایایی پرسش‌نامه‌ها ازتتای ترتیبی و جهت احراز روایی مقیاس‌ها از تحلیل عوامل استفاده شد.  نتایج حاصل نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری با هر یک از مولفه­های سلامت اجتماعی رابطه­مستقیم و مثبت را دارا بودند و این نسبت در افراد دارای سبک هویت اطلاعاتی بیشتر بود ضمن اینکه رابطه­ سبک هویت سردرگم/اجتنابی با هر یک از متغیرهای پژوهش منفی بود. در خصوص نقش گرایش به تفکر انتقادی، در افرادی که در برخورد با مسائل از شیوه­ی هویت اطلاعاتی استفاده می­ کنند به طور مستقیم وغیرمستقیم (با واسطه­گر بودن تفکر انتقادی) قادر به پیش ­بینی مولفه­های سلامت اجتماعی هستند. در کل نتایج یافته­ها مبین آن بود که افرادی با هویتی اطلاعاتی نسبت به افردی که از دو سبک دیگر استفاده می­ کنند سلامت اجتماعی بیشتری را دارا هستند و افرادی با سبک هویتی سردرگم/اجتنابی به دلیل پایین بودن میزان استفاده از تفکر و ارزیابی اطلاعات، نسبت به دو سبک دیگر از نمره سلامت اجتماعی پایین­تری برخوردار بودند. با توجه به این نتایج، پیشنهاد می­گردد آموزش تفکر انتقادی با توجه به تنوعات دستاوردهای فرهنگی و علمی، آموزش مهارت­ها و به کارگیری تفکر انتقادی جزء لاینفک برنامه ­های آموزشی و تربیتی باشد و بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
1-1. مقدمه
از مباحث مهم در دوره­ی نوجوانی شکل‌گیری هویت[1] است. رسیدن به یک هویت منسجم پیش نیاز رشد بهینه­ فرد در تمام دوران زندگی است و نرسیدن به چنین هویتی می‌تواند زمینه ساز آسیب‌های روانی – اجتماعی بسیار باشد. هویت زمینه سازِ اساس شخصیت در بزرگسالی را نشان می‎دهد. در صورتی که پایه­ی آن قوی باشد یک هویت فردی محکم حاصل می‌شود در غیر این صورت نتیجه آن چیزی است که اریکسون آن را هویت گم گشته می‌نامد وی شکل­ گیری هویت را برای آماده کردن نوجوان به عنوان فردی آماده انجام تکلیف در بزرگسالی، لازم می‌داند (برک[2]، ترجمه‌ی سید محمدی، 1382). ناکامی در دستیابی به هویت، به عدم صمیمیت یا فاصله­گذاری منجر می‌شود. فاصله گذاری، به آمادگی برای فاصله گرفتن از مردم و موقعیت­هایی که ممکن است هویت فرد را نقض کند، اطلاق می­شود. بنابراین حل موفقیت­آمیز مباحث هویت نه تنها برای سلامت فرد مهم است بلکه برای روابط نیز دارای اهمیت است (شوارتز[3]، 2001).
محققان بسیاری سعی بر آن داشته‌اند تا به بررسی دقیق سازه هویت و پیامد آن بر زندگی فرد بپردازند. از جمله­ی این محققان اریکسون[4] است. مفهوم هویت برای اولین بار از مکتب روانکاوی و از سوی اریکسون (1965) مطرح شد وی شکل‌گیری هویت را تکلیف اساسی دور­ی نوجوانی می‌داند. اریکسون اولین فردی بود که چارچوبی برای فهم فرایند شکل‌گیری هویت ارائه داد. اریکسون شکل‌گیری هویت فردی را نشانه­ای از سازگاری و تعادل در این دوره یاد می‌کند. چنان چه هویت نوجوان در طی زمان و تجربیات حاصل از برخورد اجتماعی درست شکل گیرد سلامت روانی نوجوان تضمین می‌شود (اریکسون، 1968).
مارسیا[5](1966) نیز بر اساس نظریه­ اریکسون در این رابطه به ارائه پایگاه‌های هویت با توجه به دو بعد کاوشگری و تعهد در نوجوانان پرداخته است. وی بر اساس نظریه­ اریکسون، 2 مفهوم اساسی” اکتساب و تعهد ” را برای رشد هویت مطرح می‌کند و چهار وضعیت هویت را مطرح می­ کند که عبارتند از:
1- هویت موفق[6] 2- هویت سردرگم[7] 3- هویت دیررس [8]4- هویت زودرس[9].
مارسیا اگرچه مفهوم هویت را وسیع کرد اما محدود و ایستا بودن، انتقادی بود که به وضعیت پایگاه‌های هویت مطرح شد زیرا زیربنای رشد یا تحول هویت را که که درک و فهم فرایندهای پویای روانی – اجتماعی است محدود می‌کند. از این رو نظریه­پردازان جدید به جای بررسی پیامدهای شکل‌گیری هویت و پایگاه‌های هویتی به بررسی فرایندهای زیربنایی شکل‌گیری هویت پرداخته­اند از جمله برزونسکی[10] را می‌توان نام برد. برزونسکی (1990) بر اساس فرایندهای شناختی – اجتماعی وضعیت‌های هویت مارسیا را در چگونگی شکل‌گیری، حفظ و تطابق هویت در نوجوانان پرداخت و برای اولین بار از سبک هویت نام برد و سه سبک، 1- سبک اطلاعاتی[11]  2- سبک هنجاری[12]  3- سبک سردرگم/ اجتنابی[13]  را معرفی می‌کند (برزنسکی و فراری[14]، 1996).
نتایج کارکرد این محققان و دیگر پژوهشگران در این زمینه نشان داده است که اگر فرد بر مبنای درستی به هویت برسد هم در زمینه‌های مختلف فردی چون تحصیل، کار، ازدواج،انتخاب دوست، و. هم در زمینه ­های اجتماعی از جمله روابط اجتماعی، مواجه با ارزش‌ها وعقاید مختلف، سلامت اجتماعی[15]، و.تاثیر آن انکارناپذیر است زیرا بر اساس هویت است که فرد می­داند در هر موقعیتی، چه موضع­ای بگیرد و چه تصمیمی اتخاذ کند. از طرفی برای رسیدن به یک هویت یافتگی موفق راه­های بسیاری ارائه شده است که  یکی از موثرترین این راه­ها  برا دست‌یابی به هویت موفق و تثبیت شده، بهره‌گیری از تفکر بویژه گرایش به تفکر انتقادی[16] است.
به طور خلاصه، همان گونه که اشاره شد از جمله عواملی که از شکل­ گیری هویت تاثیر می­پذیرد و در برون دادهای رفتاری فرد، در ارتباط با دیگران مطرح می‌شود متغیر سلامت اجتماعی است. ازطرفی از عواملی که می ­تواند شدت این رابطه را تحت تاثیر قرار ­دهد متغیر گرایش به تفکر انتقادی است.  البته میزان  این شدت رابطه به نقش این متغیر به عنوان نقش واسطه­ای یا تعدیل­گر متفاوت خواهد بود. به طور کلی هدف اصلی این پژوهش نیز بررسی نقش گرایش به به تفکر انتقادی در ارتباط با سبک­های هویت و سلامت اجتماعی است
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

و فاصله روانشناختی با واسطه­گری ابعاد هویت معنوی). 83
شکل 4- 2: مدل پژوهش (با در نظر گرفتن متغیر هویت معنوی به عنوان متغیر مکنون) . 86
شکل 4-3: مدل پژوهش در دختران. 94
شکل 4-4: مدل پژوهش برای پسران 95
چکیده
هویت معنوی به عنوان تعریف و شناسایی خود بر اساس معنویت و تجارب معنوی، از جمله سازه­هایی است که در سالهای اخیر توجه محققان را به خود جلب نموده است. عدم وجود ابزار کمّی در این زمینه و مفهوم­سازی غیردقیق از هویت معنوی از جمله چالش­هایی است که این حوزه با آن روبروست. از این رو، هدف این پژوهش بررسی پیش­آیندها و پیامدهای هویت معنوی در قالب یک مدل علّی بود تا ضمن ارائه­ تصویر روشن­تری از این سازه در جهت عملیاتی نمودن آن نیز گام برداشته شود. در این مدل دلبستگی به والدین و همسالان به عنوان متغیر برونزاد، هویت معنوی به عنوان متغیر واسطه­ای و فاصله روانشناختی به عنوان متغیر درونزاد در نظر گرفته شدند. شرکت کنندگان این پژوهش 398 نفر (255 دختر و 143 پسر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بودند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ)، مقیاس جهت­گیری غلبه اجتماعی (سیدانیوس و پراتو) و مقیاس حریم رعایت اخلاقی (آکوئینو و رید) بود و به منظور سنجش هویت معنوی از پرسشنامه تهیه شده توسط محقق استفاده شد. برای تعیین پایایی پرسش­نامه­ها از روش آلفای کرونباخ و جهت احراز روایی مقیاس­ها از روش تحلیل عوامل استفاده شد. شواهد مؤید پایایی وروایی مطلوب مقیاس­ها بود. به منظور بررسی مدل پژوهش از روش رگرسیون متوالی همزمان استفاده شد و برای تعیین نقش واسطه­گری متغیر میانجی از مراحل بارون و کنی و دستور بوت­استرپ در نرم­ افزار اموس استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که دلبستگی به والدین پیش­بین باورهای ماورایی بوده و دلبستگی به همسالان باورهای اخلاقی را به صورت مثبت و معنی­دار پیش ­بینی نموده است. همچنین نتایج روشن ساخت که باورهای اخلاقی در رابطه­ دلبستگی به همسالان با فاصله­ی روانشناختی نقش میانجی دارد. علاوه بر این، یافته های حاصل از دستور فرایند در نرم‌افزار SPSS نشان داد که مدل پژوهش حاضر وابسته به جنسیت می­باشد.در مجموع، یافته­ های پژوهش بیانگر آن است که دلبستگی و روابط عاطفی با همسالان به واسطه­ی افزایش باورهای اخلاقی موجب کاهش فاصله روانشناختی در افراد می­شود. دلالت‌های پژوهش برای خانواده، معلمان و فعالیت‌های مشاوره­ای مورد بحث قرار گرفت.
مقدمه
از سال 1970 یکی از سازه­های مهم در روانشناسی، علوم اجتماعی و رفتاری مفهوم “خود”[1] بوده است. اگرچه برای خود جنبه­های متعددی چون خودکارآمدی، عزت نفس و . بیان شده است، یکی از مهمترین جنبه­های خود مفهوم “هویت”[2] است که از دیرباز مورد توجه فیلسوفانی چون جیمز[3]، کولی[4] و مید[5] بوده است و پس از آن به عنوان یک سازه­ی مهم در روانشناسی مطرح شده است (لری و تانجنی[6]، 2012). هویت به عنوان پاسخی که افراد به سئوال من کیستم؟ می­ دهند و ارائه­ تعریفی از خود، اساساً از کارهای اریکسون[7] اقتباس شده است (فیرون[8]،1999). او رویکردی روانشناختی جهت فهم هویت اتخاذ کرد و هویت را به عنوان سازمان پویای انگیزه­ها، توانایی­ها، اعتقادات و تاریخ در شکل­دهی خود­مستقل و یکپارچه تعریف کرده است که مسیر زندگی فرد را روشن می­سازد (اریکسون، 1968). اما نظریه­پردازان پس از اریکسون هویت را در قالب رویکردهای مختلفی مفهوم پردازی کرده­اند و چنانچه به صورت رویکردی به هویت نظر افکنیم، در این راستا می­توان از سه رویکرد عمده­ی وضعیت­نگر، فرآیند­نگر و محتوا­­نگرسخن گفت (برزونسکی[9]، 2003).
علی­رغم آنکه در دو رویکرد وضعیت­نگر و فرآیند­نگر وضعیت و سبک هویت بررسی می­شود، در رویکرد محتوانگر محتوای خودپنداره و موضوعی که افراد بر اساس آن خودشان را تعریف می­ کنند اهمیت می­یابد. بنابراین، از این منظر بر اساس محتوا و موضوعی که افراد در تعریف “خود” بدان اشاره می­ کنند هویت دارای جنبه­ها و ابعاد مختلفی است.
اقبال و توجه به بررسی هویت با توجه به محتوای خاص آن و در نظر گرفتن ابعاد مختلفی برای آن، در سالهای اخیر سبب بروز و ظهور ابعاد گوناگونی برای هویت، از جمله هویت قومی، هویت ملّی، هویت دینی و مذهبی، هویت سیاسی و هویت اخلاقی شده است (هادی[10]،2001). اما با در نظرگرفتن انسان به عنوان وجودی معنوی و قائل شدن بعد معنویت در کنار سایر ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی برای او و با توجه به اهمیت معنویت به عنوان بخش مهمی از زندگی افراد، در سالهای اخیر بعد جدیدی از هویت، تحت عنوان “هویت معنوی”[11] در ادبیات روانشناسی مطرح گشته است (مک­دونالد[12]، 2009). بر اساس نظریه­ هویت اجتماعی، در هویت معنوی، افراد در تعریف خود به معنویت و تجارب معنوی خویش اشاره می­ کنند. در حقیقت، معنویت در احساس “خود” آنان دارای چنان اهمیت و برجستگی است که در پاسخ به سئوال من کیستم؟ خود را به عنوان فردی معنوی می­شناسند.
با توجه به جدید بودن این حوزه از هویت، در این پژوهش نقش دلبستگی به والدین و همسالان[13] به عنوان پیشایند هویت معنوی و فاصله­ی روانشناختی[14] به عنوان پیامد آن مد نظر قرار گرفت. پیش از پرداختن به مسئله پژوهش ضروری است تا سازه­های مورد نظر مورد مداقه و بحث قرار گیرند. لذا، در ادامه هر یک از سازه­ها در سطح نظری تشریح خواهند شد.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

به طور کلی ماحصل این تحقیق این بود که اگرچه بسیاری از تصمیم گیران و افراد جامعه به قابلیت و توان زنان در عرضه مدیریتی واقفند ولی به دلیل حاکم بودن نگرش جنسیتی در سازمان ها و ادارات مورد مطالعه حتی در شرایط برابری تخصص، برتری از آن مردان است.

برای رسیدن به تعادل، برابری و رفع تعصبات و در نتیجه توسعه بهتر و کاملتر سازمان ها، نیاز به آن است که زنان بتوانند در فرآیند تصمیم گیری در سطوح مختلف سازمان شرکت نمایند. خوشبختانه در بسیاری از کشورها این تلاش ها موقفیت های چشمگیری را در پی داشته است. از آن جمله می توان به کشورهایی همچون نروژ، دانماک و سوئد اشاره نمود که بیش از 40% مناصب تصمیم گیری در اختیار زنان است. متاسفانه در بسیاری از کشورهای جهان سوم این مساله شایان توجه نیست و تنها تعداد محدودی از زنان در پست های مدیریتی و مهم به ویژه در حیطه مالی و اجرایی کشور قرار دارند . ایران علی رغم آن که قانون اساسی را برای تصدی اکثر مناصب تصمیم گیری برای زنان باز گذاشته است با این وجود تنها 8/2% مشاغل مدیریت در کشور به زنان اختصاص یافته است.[1]

علاوه بر این رشد دختران و زنان تحصیلکرده دانشگاهی در رشته های حسابداری و مدیریت و پیشی گرفتن آنان از مردان در چند سال اخیری نمود پیدا کرده است که لزوم بحث مدیریت زنان را در حیطه مالی و اجرایی بیش از پیش مطرح می سازد.

لذا بررسی این موضوع به طور اخص که آیا مدیران مرد می توانند در گزارش گری مالی از فرصت های مدیریت سود استفاده کنند یا مدیران زن، ضروری به نظر می رسد.

هرچند برخی مطالعات انجام شده نشان می دهد که تنوع جنسیتی لزوماً باعث بهبود عملکرد اجرایی شرکت ها نمی شود. واتسن (2002) بیان می کند که هیچگونه تفاوت قابل توجهی بین شرکت هایی که توسط مدیر مرد یا زن مدیریت می شود وجود ندارد.

با این حال وی همچنین شواهدی یافت که نشان می دهد شرکت هایی که توسط مدیران زن نظارت میشوند شرکت هایی را که توسط مدیران مرد اداره می شوند را پشت سر گذاشته و عملکرد بهتری نسبت به آن ها دارند.

در عین حال آدامز و فرییرا (2009) اثبات کردند که به طور متوسط تاثیر مدیریت یک زن بر روی عملکرد اجرایی شرکت منفی می باشد، هرچند یافته های آنان نشان می دهد که تنوع جنسیتی ممکن است بتواند عملکرد مالی را در شرکت هایی که دچار ضعف همکاری هستند بهبود بخشد.

 1-4- اهداف تحقیق

هدف اصلی ) بررسی رابطه بین مدیریت سود و جنسیت مدیران شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

اهداف کاربردی ) جلب توجه هیئت مدیره به موضوع سود آوری و افزایش ارزش سهام و منافع ذی نفعان نکته مهمی است که شرکت های سهامی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تلاش می کنند گاهی اوقات ازطریق مدیریت سود ، این اهداف محقق گردد. یعنی مدیران شرکت ها با بهره گرفتن از روش های مختلف حسابداری سود را به میزان هدف گزارش شده برسانند.

در این تحقیق اثر عامل جنسیت مدیران در استفاده از مدیریت سود مورد بررسی قرار می گیرد.

1-5- سوال تحقیق

آیا بین مدیریت سود و جنسیت اعضای هیئت مدیره شرکت رابطه معناداری وجود دارد؟ به عبارت دیگر آیا مرد یازن بود ن مدیران شرکت عامل تعیین کننده درمدیریت سود

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

صادرات بعنوان موتورمحرکه اقتصاد نقش قابل توجهی در افزایش تولید، اشتغال و و درآمد ارزی ایفا می‎نماید و اکثر محققان به اهمیت صادرات بعنوان یک عنصرکلیدی در اقتصاد کشور اشاره کرده اند. نهادهای بین المللی مرتبط با تجارت و زیر مجموعه سازمان ملل نظیر مرکز تجارت بین اللل ITC) ) بر اهمیت توسعه صادرات تاکید و در این زمینه متدولوژی تدوین توسعه صادرات وتوصیه های سیاستی برای کشورها و واحدهای کسب و کار ارائه کرده اند. درهمین راستا دراکثرکشورها ازجمله ایران درچند سال اخیر سند استراتژی توسعه صادرات تدوین گردیده است. اکثر محققان به اهمیت صادرات در توسعه عملکرد واحدهای کسب و کار اشاره کرده اند. واحدهای کسب وکار هم به دلیل پاسخگویی به محرکهای داخلی و خارجی اقدام به صادرات می نمایند. متغیرهای مختلفی برعملکرد صادراتی اثرگذارهستند. ماهیت متغیرهای موثر برعملکرد صادراتی وشرایط محیط فعالیت بنگاه‎های کسب و کار با ویژگی پویایی، پیچیدگی و تغییرات مستمر ایجاب می نماید که شرکتها برای ورود و بقا در بازارهای خارجی ناگزیر هستند از برنامه‎ریزی ایی استفاده نمایند که متناسب با این تحولات باشند. با توجه به شناخت ما ازبرنامه ریزی استراتژیک که زاییده این تحولات هست و از دهه 70 دردنیا رواج گردیده است. واینکه اکثر شرکت های موفق بین المللی از برنامه ریزی استراتژیک استفاده می نمایند (دیوید، فرد 1390). تعدادی از محققان در مطالعات اشان دریافته که جهت گیری استراتژیک برعملکرد سازمان، صادارت، کارآفرینی، فن آوری و. . تاثیر مثبت دارد. لذا با توجه به جایگاه جهت گیری استراتژیک در مدیریت استراتژیک و فرایند تدوین استراتژی، هدف این مطالعه بررسی تاثیر جهت گیری استراتژیک برعملکرد صادرات می باشد. دراین فصل ابتدادر بیان مساله به تعریف موضوع تحقیق پرداخته ودرادامه ضرورت واهمیت تحقیق وچارچوب نظری تحقیق، متغیرهای مستقل و وابسته را تعریف نموده و، پس ازبیان فرضیات وسوالات تحقیق درپایان قلمرو تحقیق ارائه خواهد شد.

2) بیان مسئله

صادرات یکی از متغیرهای اصلی تولید و درآمد ملی است. ویکی از روش های اصلی برای تامین درآمد و استفاده از ظرفیت های سرمایه گذاری می باشد. توسعه عملکرد صادراتی باعث موفقیت و بهبود عملکرد بنگاه می گردد. (ناطق و نیاکان، 1388). امروزه بنگاه ها برای ورود به بازارهای هدف وحفظ آن بایستی ازمزیت رقابتی برخوردار باشند (کردنائیج و همکاران، 1384). با افزایش تعداد سازمان ها و واحدهای کسب و کاروپیرو آن رقابت فزاینده، همچنین تغییر بی‎وفقه و مداوم سلیقه های مشتریان و بالا رفتن سطح انتظارات آنها، بزرگترین چالشی که سازمانها با آنها مواجه هستند حفظ و ایجاد مزیت رقابتی است. دسترسی به این دو مقوله نیازمند این است که بنگاهها از برنامه ریزی استفاده نمایند که متناسب با این محیط باشد. بررسی ها نشان داده است اکثر شرکت های موفق بین المللی از برنامه ریزی استراتژیک استفاده می نمایند (دیوید، فرد 1390). برنامه ریزی استراتژیک دارای فرایند و چارچوبی است که اگر به نحو صحیح طراحی، تدوین، اجرا و مورد پایش قرار گیرد. می تواند باعث توسعه عملکرد صادراتی گردد. یکی ازچارچوب های مهم برنامه ریزی استراتژیک، جهت گیری استراتژیک است که به مثابه قلب فرایند مدیریت استراتژیک است. جهت گیری استراتژیک اقدامات و جهت گیری های انجام شده بوسیله یک بنگاه بمنظور اتخاذرفتارهای مناسب بمنظور عملکرد عالی و مداوم می‎باشد.

(narver&slater,1990,gatingnon&xuereb,1997 (

جهت گیری استراتژیک مفهومی است که بطور وسیع در تحقیقات مرتبط با مدیریت استراتژیک، بازاریابی و کارآفرینی بکار می رود. ( liu& Zhengping, 2011) یکی از رایج ترین پیوستارهای جهت گیری استراتژیک مطرح شده در ادبیات مرتبط باجهت گیریهای استراتژیک (رحیم نیا، صادقیان، 1390). ، جهت گیری استراتژیک باابعاد شش گانه تعریف شده ونکاترامن شامل تهاجمی، تحیلی، تدافعی، آینده نگری، فعالانه وریسک پذیری که مبنای این تحقیق قرارمی گیرد.

در حال حاضر یکی از مشکلات کشور ما، وابستگی بودجه و اقتصاد کشور به صادرات نفت می باشد. و تراز تجاری کشور بدون احتساب صادرات نفت و فرآورده های بالادستی آن منفی می باشد. و اکثر بنگاههای تولیدی با ظرفیت کامل تولید نمی نمایند. اکثرکالاهای تولید داخل در مقابل کالاهای وارداتی رسمی با حقوق ورودی بالاتر از میانگین جهانی و یا کالاهای وارداتی قاچاق، قادر به رقابت نیستند. استان گیلان هم از این قائده مستثنی نبوده و علی رغم وجود استعداد های بالقوه طبیعی، اقلیمی، جغرافیایی و سرمایه گذاری های انجام شده، صادرات آن درسالهای اخیراز مرز 50 میلیون دلار فراتر نرفته است. با عنایت به مشکلات مربوط به تولید و اشتغال در استان، بررسی درخصوص موضوع صادرات وعوامل موثر برعملکرد صادراتی ضروری می‎باشد. عوامل مختلفی می تواند علل پایین بودن عملکرد صادرات استان باشد. با توجه به مطالعه و بررسی‎های به عمل امده، به نظر می رسد یکی از مشکلات واحدهای صادراتی استان، عدم استفاده از برنامه ریزی استراتژیک و جهت گیری استراتژیک می باشد. انتظارمی رود با جهت گیری استراتژیک می توان موجبات توسعه عملکرد صادراتی استان را فراهم نمود. اگرچه پژوهش های فراوانی درخصوص تاثیر مدیریت استراتژیک ومولفه های آن برعملکرد سازمان در ایران انجام گرفته است. اما درخصوص تاثیر و ارتباط جهت گیری استراتژیک با عملکرد صادرات، پژوهش های بسیار محدودی انجام شده است و در استان گیلان هم پژوهشی با موضوع این تحقیق مشاهده نگردید.

در این راستا پژوهش حاضر تلاش دارد تا تاثیر جهت گیری استراتژیک را بر عملکرد واحد های صادراتی در سطح واحدهای صادراتی مورد بررسی قرار دهد. تا درنهایت بتوان از نتایج حاصل از این پژوهش راهکارهای مناسب را جهت ارتقاء عملکرد صادراتی استان ارائه نمود. بنابراین در این تحقیق سوال اصلی براین محورقرارداردکه آیاجهت گیری استراتژیک یک بنگاه می تواندبرعملکرد صادراتی صادرکنندگان تاثیرداشته باشد؟

 1-3 ) ضرورت و اهمیت تحقیق

صادرات به عنوان موتورمحرکه اقتصاد نقش قابل توجهی در افزایش تولید، اشتغال و و درآمد ارزی ایفا می‎نماید و اکثر محققان به اهمیت صادرات بعنوان یک عنصرکلیدی در اقتصاد کشور و سودآوری واحدهای کسب و کار اشاره کرده اند. درپنج برنامه توسعه اقتصادی به مقوله صادرات توجه خاصی شده است وسند استراتژی توسعه صادرات هم توسط دولت جمهوری سلامی ایران تصویب و ابلاغ گردیده است. با عنایت به اینکه تاثیر و نقش جهت گیری استراتژیک در بهبود عملکرد سازمان، فن آوری و تولید محصول جدید و جهت گیری بازارصادراتی در بسیاری ازمطالعات مورد تحقیق و بررسی قرارگرفته وبه لحاظ اهمیت صادرات دراقتصاد کشوربویژه افزایش تولیدواشتغال دراستان گیلان، لذا، ضروریست تحقیقی انجام گردد تا با بررسی و سنجش تاثیرجهت گیری استراتژیک برعملکرد صادراتی صادرکنندگان استان گیلان، نتایج آن را برای بهره برداری، توسعه وفرهنگ سازی موضوع ارائه نماییم.

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

از مهمترین ویژگی های شرکت های موفق جهانی، شناخت دقیق مشتریان، تعریف مناسب از بازارهدف، توانایی ترغیب کارکنان برای ارتقای کیفیت و اهمیت دادن به مشتریان است. تولید و ارائه خدماتی با کیفیت بالا و قیمت مناسب، نقش مهمی درصنایع خدماتی ایفا می کند. در واقع امروزه رضایت مشتری و کیفیت خدمات به عنوان مساﺋل حیاتی در اغلب صنایع خدماتی به شمار می روند (Stafford etal,1998).                                                                                                                عرضه خدماتی با کیفیت و قیمت مناسب در سطح عالی به طور مستمر باعث ایجاد مزیت رقابتی برای چنین سازمان های می شود که از جمله این مزایا می توان از افزایش وفاداری مشتریان نام برد(palmer،2005). همچنین باید به این نکته توجه کرد که مشتری راضی، منبع مناسبی برای تبلیغات شرکت است؛ به بیان دیگر، صاحبنظران دانش بازاریابی، مزایای زیادی برای وفاداری شمرده که برخی از بارزترین آنها عبارتند از: کاهش هزینه های جذب مشتریان جدید، کاهش حساسیت مشتریان به تغییرات و قیمت ها، منافع حاصل از ارزش طول عمر مشتری، عملکرد مثبت از طریق افزایش قدرت پیش بینی و افزایش موانع برای ورود رقبای جدید. با توجه به افزایش قدرت انتخاب مشتریان به دلیل وجود تعداد زیاد شرکت های فعال در صنعت بیمه اعم از دولتی و خصوصی، شناسایی عوامل موثر بر وفاداری مشتریان توسط این شرکت ها امری ضروری،مهم و اجتناب ناپذیر است (کفاش و همکاران ،1389).       

مشتری تنها چیزی است که اهمیت دارد و شرکت ها باید او را در کانون فعالیت های خود قرار داده و راهکارها واستراتژی هایی را برای بازگرداندن مشتریان از دست رفته و حفظ مشتریان فعلی خود به کار گیرند(Kotler & Armstrong,2008). در عصر جدید، توجه به رشد و توسعه وفاداری مشتریان به عنوان عاملی مهم در استراتژی بازاریابی شرکت ها که منجربه حفظ مشتریان فعلی می شود، افزایش یافته است (کفاش و همکاران ،1389). هنگامی که راهبردهای بازاریابی کالاهای تولیدی مورد بحث قرار می گیرد، بازاریابی معمولا چهار عامل اساسی محصول، قیمت، مکان و تبلیغات را مورد نظر قرار می دهد. اما ماهیت خدمات که جنبه هایی مانند مشارکت مشتری در امر تولید و اهمیت زمان را دربر دارد، وجود عوامل دیگری را نیز طلب می کند. برای دست یافتن به این چالش از الگوی مدیریت منسجم خدمات[2] استفاده می شود که توجه مدیران سازمان های خدماتی را به هشت متغیر تصمیم گیری جلب می کند. لاولاک و رایت[3]،هریک از این 8ps را به یکی از پاروهای قایق پارویی سبک وزنی که با هشت پاروزن حرکت می کنند، تشبیه می کنند این 8 جز عبارتند از: 1-اجزای محصول 2-مکان و زمان 3-فرایند 4-نیروی انسانی 5-ارتقا و آموزش مشتری 6-شواهد فیزیکی 7-قیمت و سایر هزینه های خدمات 8-بهروری و کیفیت (طالقانی و تقی زاده ،1389).        

مدل مفهومی تحقیق برگرفته از پژوهشی است که لاولاک ورایت بر روی عناصر الگوی مدیریت منسجم خدمات انجام داده اند و پژوهشی که توسط مرادی برای تعیین وفاداری مشتریان در شرکت بیمه کارآفرین صورت گرفته است.

شکل 1-1 :مدل پیشنهادی تحقیق

1-3)اهمیت و ضرورت تحقیق

امروزه، عصر وفاداری است اعم از وفاداری مشتری، وفاداری کارکنان، وفاداری مدیریت، وفاداری به جامعه و اصول، آرما ن ها و اعتقادات و. تحقیقات بسیاری نشا ن داده اند که رضایتمند ی، کلید نهایی موفقیت و سودآوری نیست. در حقیقت مفاهیم بازاریابی هم که تا دیروز بر این مهم تأکید می ورزید، دیگر آن را به رسمیت نمی شناسد، بلکه امروزه تنها مشتریانی که احساس تعلق خاطر نسبت به سازمان دارند برای سازمان به عنوان سرمایه هایی سودآور و طولانی مدت به شمارمی روند )کفاش و همکاران ، 1389).

در گذشته فرض بر این بود که از راه تطبیق معیارهای مشتریان می توان به وفاداری آنها دست یافت، ولی تجربه نشان داد با ورود شرکت های جدید که محصولات منطبق تر با نیاز مشتریان داشتند، آنها اغلب جذب این شرکت های تازه وارد شد ند. پس از آن فرض شد که ارائه محصولات متمایز می تواند موجب وفاداری مشتریان شود، ولی همان مسئله با ورود رقبای جدید برای محصولات متمایز تکرار شد. تا اینکه ایده حفظ مشتریان از طریق روابط ماندگار با آنها مطرح شد (Tsoukatos & Graham, 2006) . ازراه های عمده ای که یک مؤسسه خدماتی توسط آن خود را از رقبایش متمایز می کند، این است که همواره خدماتی با کیفیت برتر به مشتریان ارائه کند. رمز موفقیت در گرو آن است که انتظارات مشتریان را نسبت به کیفیت خدمات برآورده سازد، یا حتی از آن پیشی بگیرد. در صورتی که ذهنیت نسبت به خدمات پایین تر از حد انتظار باشد، آنگاه مشتریان علاقه خود را نسبت به تأمیین کننده یک خدمت خاص از دست می دهند، اگرذهنیت نسبت به خدمات برابر و یا از حد انتظار مشتریان فراتر باشد، در آن صورت احتمال مراجعه به ارائه کننده یک خدمت خاص در آینده وجود دارد. کیفیت خدمات در بسیاری از زمینه ها در سرار جهان کاهش یافته است. مشتریان سطوح گوناگونی از رضایت و نارضایتی را بعد از هر تجربه خدماتی، بنابر میزان برآورده شدن انتظاراتشان یا دریافت خدماتی مافوق انتظاراتشان، تجربه می کنند (لاولاک و رایت ، 1382).

برنامه وفاداری مشتریان دو هدف را دنبال می کند. هدف اول، افزایش درآمدهای فروش از طریق افزایش خرید و سود یا افزایش دامنه تولیدات خریداری شده از یک عرضه کننده می باشد. هدف دوم، ایجاد یک رابطه نزدیک میان نام تجاری و مشتریان فعلی است و نتیجه آن، نگهداری و حفظ مشتریان کلیدی فعلی می باشد. علت محبوبیت عمومی این برنامه ها این است که سود به مقدار قابل ملاحظه ای از طریق دستیابی به این اهداف افزایش می یابد (تاج زاده نمین و همکاران، 1389) .

تعاریف متعددی برای وفاداری توسط اندیشمندان مختلف ارائه شده، که این موضوع با توجه به مفهوم چند بعدی و پیچیده وفاداری قابل قبول است .معروفترین تعریف قابل قبول برای وفاداری به تعریف یاکوبی و کینر در سال 1973 برمیگردد که در آن وفاداری را به عنوان یک تعصب به مارک و پاسخ رفتاری در طی زمان تعریف می کند که درآن فرد یک مارک خاص را نسبت به سایر مارکها ترجیح داده و به صورت یک تعهد روانی در مورد آن تصمیم می گیرد (Mcmullan & Gilmore,2008). وفاداری عامل مهم در هر نوع از تصمیم گیری مدیریتی و تحلیل مالی است. نرخ برگشت مشتری جزء حیاتی در تحلیل ارزش دوره عمر است که این موضوع، ابزاری برای فراهم کردن تصمیم گیری های کوتاه مدت است. روشن است که محاسبه سود هر مشتری برای سازمان بسیار مهم است، منتهی با توجه به فلسفه فعالیت نامحدود سازمان، بهتر است که این محاسبه سود در یک مفهوم بلند مدت و نه در زمان حال مورد توجه قرار گیرد (کفاش و همکاران، 1389). از مهمترین ویژگیهای شرکتهای موفق جهانی، شناخت دقیق مشتریان، تعریف مناسب از بازار هدف، توانایی ترغیب کارکنان برای ارتقای کیفیت و اهمیت دادن به مشتریان است. تولید و ارائه خدماتی با کیفیت با لا و قیمت مناسب، نقش مهمی د ر صنایع خدماتی ایفا می کند. در واقع امروزه رضایت مشتری و کیفیت خدمات به عنوان مسائل حیاتی در اغلب صنایع خدماتی به شمارمی روند.عرضه خدماتی با کیفیت و قیمت مناسب در سطح عالی به طورمستمر باعث ایجاد مزیت رقابتی برای چنین سازما ن هایی می شود که از جمله این مزایا می توان از ایجاد موان

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

تمایل مشتریان به خرید به عنوان یک عامل بارز در موفقیت کسب و کار یک شرکت است به همین دلیل امروزه بازاریابان در جستجوی اطلاعاتی هستند تا بتوانند عوامل موثر بر خرید مجدد مشتری را بررسی کنند یکی از این عوامل ارتباط و تعامل سازنده با مشتریان می باشد تا با درک بهتری که نسبت به نیازها و خواسته های آنها پیدا می کنند بتوانند با ایجاد ارزش برتر برایشان به اندازه کافی به آنها نزدیک تر شوند در حالیکه در بعضی موارد توسعه طول ارتباط باعث می شود که بعضی خریداران باورکنند که فروشندگان هیج نوآوری برای آن ها ایجاد نمی کنند بدین معنی که ارتباط تازگی خود را از دست می دهد و این عدم رضایت مهمترین عامل نابودی ارتباط می باشد و این یک نتیجه طبیعی از این واقیعت است که سطوح بالاتر از رضایت سبب تعهد بیشتر مشتریان می شود و برعکس.                                                                                                    

امروزه بیشتر فروشگاه های زنجیره ای بر آنند که سهم بیشتری را از بازار مشتریان نسبت به رقبای خود بدست آورند و بازاریابی تعاملی یکی از عواملی که می تواند به این فروشگاه های کمک نماید تا نخست با ارتباط و تعامل بیشتر با مشتریان در جلب رضایت آنان بکوشند و سپس درصدد تامین نیاز آنها برآیند.

امروزه ما شاهد یک دگرگونی اساسی در نحوه ی سازماندهی سازمانهای برتر هستیم و آن تغییر ساختار های سازمانی از محصول گرایی به سمت مشتری گرایی می باشد و عامل اصلی و محرک این تغییر، ظهور پدیده ای به نام ارتباط با مشتری می باشد. (غفاری،1386 ،16).هدف بازاریابی تعاملی نیز بهبود در سودآوری از طریق تغییر دیدگاه سازمان از بازاریابی معاملاتی و تاکید بر جذب مشتریان جدید به سوی حفظ مشتریان و نگهداری آنها از طریق کاربرد موثر ارتباط با مشتری می باشد.

محققان بازاریابی بر این باورند که مشتریان منبع سود آوری سازمان ها هستند و باید به آنها به چشم دارایی شرکت نگریسته شود از این رو با توجه به رقابت فشرده و عرضه بسیار فراوان تر از تقاضا در میان خدمات فروشگاه های زنجیره ای و با توجه به اینکه مشتریان جدید سخت یافت می شوند وظیفه فروشگاه های زنجیره ای نیز جذب، نگهداری و بهبود روابط با مشتریان می باشد که در صورت تایید رابطه مثبت بین تاکتیک های بازاریابی تعاملی و خرید مجدد مشتری می توان گفت که با بهره گرفتن از تاکتیک های بازاریابی تعاملی می توان سود آوری فروشگاه های زنجیره ای را افزایش داد.    

1-4 اهداف تحقیق

هدف اصلی این تحقیق به صورت زیر است:

تاثیر تاکتیک های بازاریابی تعاملی بر رفتار خرید مشتری.
اهداف فرعی:

تاثیر تاکتیک ارتباطات فروشگاه بر تمایل مشتری به ادامه خرید.
تاثیر تاکتیک رفتار ترجیحی فروشگاه بر تمایل مشتری به ادامه خرید.
تاثیر تاکتیک شخصی سازی فروشگاه بر تمایل مشتری به ادامه خرید.
تاثیر تاکتیک پاداش فروشگاه بر تمایل مشتری به ادامه خرید.
تاثیر تمایل مشتری به ادامه خرید بر تعهد ارتباطی.
تاثیر تعهد ارتباطی مشتری بر رفتار خرید مشتری.
1-5چهارچوب نظری تحقیق

چارچوب نظری بنیانی است که که تمامی تحقیق بر آن استوار است این چارچوب شبکه ای است منطقی ،توصیفی و پرورده مشتمل بر روابط موجود میان متغیرهایی که در پی اجرای فرایندهایی چون مصاحبه، مشاهده و بررسی پیشینه تحقیق شناسایی شده اند .چهارچوب نظری روابط میان متغیرها را روشن می کند و نظریه هایی را که مبانی این روابط هستند را می پروراند و نیز ماهیت و جهت این روابط را توصیف می کندیک چهارچوب نظری خوب در جای خود مبنای منطقی لازم برای تدوین فرضیه های آزمون پذیر را فراهم می سازد(اوما سکاران،1388 ،94-95).

بالا رفتن سطح انتظارات مشتریان و انتقال قدرت تصمیم گیری از ارائه دهندگان خدمات به مشتریان، میدان رقابت را تنگ ترنموده و بقا را برای سازمانهای بزرگ و کوچک دشوارساخته است. پرداختن به مشتریان، نیازها و خواسته های ایشان و مهم تر از آن یافتن راهی برای پاسخگویی به آن ها، موضوعاتی هستند که ذهن مدیران و نظریه پردازان را به خود معطوف داشته است. امروزه پارادایم مدیریت آمیزه بازاریابی در حال سست شدن است و نگرش جدیدی پا به عرضه دانش بازاریابی می گذارد، که بازاریابی را از دودیدگاه اصلی مورد بررسی قرار می دهد. دیدگاه اول همان مدیریت آمیخته بازاریابی به عنوان یک مسئولیت وظیفه ای و سنتی است. بازاریابی معاملاتی به عنوان یک نگرش کوتاه مدت که فقط روی معاملات فعلی تمرکز دارد، تعریف می شود. در دیدگاه دوم، تعاملی می باشد که هدف، تمرکز همه جانبه بر مشتریان کلیدی در سرتاسرسازمان است. بازاریابی تعاملی هنر کسب و کار امروز است برای حفظ مشتریان کلیدی(سودآور) موجود، مهارت در ایجاد ارتباط صحیح با مشتری ضروری است. تئوری بازاریابی بدوی یا کلاسیک، عمدتا به انجام معامله توجه داشت و به حفظ مشتریان اهمیتی نمی داد. اما با گسترش رقابت و اشباع شدن بسیاری ازبازارها و تغییرات پیوسته در محیط و ترکیب جمعیت، شرکت ها با این واقعیت روبه رو شدند که امروزه دیگر مانند گذشته شرکت ها با یک نظام اقتصادی رو به گسترش و بازارهای در حال رشد روبه رو نیستند. امروزه هر مشتری ارزش ویژه خود را دارد و اینک شرکت ها برای به دست آوردن سهم بیشتری از بازار ثابت یا رو به کاهش باید مبارزه کنند، بنابراین هزینه های جذب مشتریان جدید رو به افزایش نهاده است(سفیانیان،1386 ،4). [4]ابرات و [5]روسل براین باور بودند که حفظ مشتریان موجود برای سودآوری بلند مدت حیاتی است و در کانون توجه فلسفه بازاریابی تعاملی قرار دارد. حفظ و تقویت روابط با مشتریان درایجاد و حفظ مزیت رقابتی در بازار نقش حساسی ایفا می کند.(نوربخش وپشنگ ،1390،3)

بیشتر محققان منشا، بازاریابی تعاملی را به لئوناردو بری منسوب می دانند که اولین بار آن را در زمینه تخصصی بیان کرد. ویلسون بیان می کند که روابط بین خریدار و فروشنده از زمانی وجود داشته که انسان آغاز به تجارت و مبادله کالا و خدمات کرد. بازرایابی تعاملی تمام اقداماتی است که در سازمان ها برای آگاهی و ارائه خدمات بهتر به تک تک مشتریان با ارزش خود انجام می دهد.(کاتلر،1385 ،85). برای انجام تحقیقات علمی و نظام مند ، چارچوبی علمی و نظری مورد نیاز است که اصطلاحاً مدل

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تعارض کار-خانواده و کیفیت زندگی کاری با تعهد سازمانی کارکنان شرکت گازسوزان نجف­آباد بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را 1200 نفر از کارکنان شهرک صنعتی نجف­آباد در سال 1392 تشکیل می­داد. از میان این تعداد نمونه­ای به حجم 300 نفر با بهره گرفتن از جدول کرجسی مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه­ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده­ ها پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر (1993)، پرسشنامه تعارض کار-خانواده نت مه­یر (1996) و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (1975) بود. تجزیه و تحلیل داده­های این پژوهش با بهره گرفتن از نرم­ افزار spss-21 در دو سطح آمار توصیفی با بهره گرفتن از شاخص­های آماری نظیر فراوانی، میانگین و انحراف معیار به تجزیه و تحلیل داده­ ها پرداخته و در سطح آمار استنباطی متناسب با سطح سنجش داده­ ها و مفروضات آماری از روش ضریب همبستگی پیرسون، روش تحلیل رگرسیون چندمتغیری و t تک نمونه­ای استفاده به عمل آمده است. نتایج تحلیل یافته­ های پژوهش نشان داد که بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی رابطه­ مثبت معناداری وجود دارد. بین تعارض کار-خانواده با تعهد سازمانی ارتباط منفی و معناداری وجود دارد و همچنین بین تعهد سازمانی و مؤلفه­های کیفیت زندگی کاری همبستگی مثبت معناداری وجود دارد و همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که مقیاس­های تعارض خانواد کار و کیفیت زندگی کاری به گونه­ی معنی­داری توان پیش ­بینی تعهد سازمانی را به میزان 16 درصد دارا هستند و مقیاس­های تعارض خانواده-کار و کار-خانواده به طرز معنی­داری توان تبیین واریانس تعهد سازمانی را به میزان 10 درصد داراست و زیرمقیاس­های مؤلفه­ی کیفیت زندگی کاری به گونه­ی معنی­داری توان تبیین واریانس تعهد سازمانی را به میزان 37 درصد دارا هستند.
مقدمه
در جهان امروز بسیاری از فعالیت­های اساسی و حیاتی موردنیاز را سازمان­های گوناگون انجام می­ دهند یعنی پیشرفت و بقای جامعه تابع عملکرد موثر سازمان­هاست؛ بنابراین می­توانیم جامعه­ی امروز را جامعه­ای سازمانی بنامیم. در این بین، از مهمترین وسایل دستیابی به پیشرفت و ترقی، سازمان­هایی هستند که بتوانند با کارآمدی و اثربخشی از عهده­ وظایف خودبرآیند (علاقه بند،1388). فلسفه­­ی وجودی هرسازمان به نیروی­انسانی آن وابسته­است (مهدی­زاده و حسینی،1389). تقریبأ تمامی صاحب نظران، منابع انسانی را به عنوان اساسی­ترین عامل قلمداد کرده­اند؛ بنابراین منابع انسانی نقش محوری در تحول سازمان دارد و تحولات عظیم سازمانی از توانمندی­های نامحدود فکری این عامل سرچشمه می­گیرد (لوتانس[1]،1998)
یکی از فرایندهای مؤثر در کارایی سازمان، تعهد و پایبندی کارکنان است که می ­تواند به تلاش بیشتر و تمایل قوی­تر برای حفظ سازمان منجر شود (پاگلیس[2] و گرین[3]، 2002).
تعهد­سازمانی[4] شامل قدرت نسبی هویت فرد با حضور در یک سازمان ویژه است. این تعریف سه مفهوم را در بردارد که عبارتند از اعتقاد قوی برای پذیرش اهداف سازمان، اشتیاق فراوان برای تلاش چشمگیر در سازمان و در نهایت تمایل برای تداوم عضویت فرد در سازمان (تانگ چن[5]، 2005؛ پاگلیس و گرین 2002).
ماتیو و زاجاک[6] (1990) متغیرهای مرتبط با تعهدسازمانی را در سه گروه عمده تقسیم بندی کرده­اند: 1. متغیرهای پیش شرط، 2-متغیرهای همبسته، 3-متغیرهای نتیجه. مدنی و زاهدی (1384) متغیرهای موثر بر تعهدسازمانی را در چهارگروه دسته بندی کرده­اند که به شرح زیر می­باشد:1- متغیرهای شخصی 2-متغیرهای شغلی 3-متغیرهای سازمانی 4-متغیرهای محیطی.
آنچه تحت­تأثیر ابعاد کیفیت­زندگی­کاری[7] بر عملکرد کارکنان تأثیر­ خواهد­داشت، متغیر تعهد­سازمانی است. آنچنان که در پژوهش­های خارجی و داخلی همچون گینودو[8] (1981)، لینکین[9] (1991)، هاولو[10] (1991)، جورتافت[11] (1993)، آلن[12] (1996)، جان سور[13] (2002)، حمیدی (1381)، گوهری (1376)، رستگاری (1378)، صنوبری (1379)، قمی­زاده (1379)، جمشیدی (1379)، مرادیان (1382) و خوشبختی (1383) نیز نشان­داده­شد که وجود هریک از موارد مطرح در کیفیت زندگی­کاری موجب بهبود عملکرد کارکنان خواهد­شد.
عبارت کیفیت زندگی کاری که از مفهوم سیستم فنی- اجتماعی باز که در دهه­ی 1970 طراحی شده، نشأت گرفته­است با بهره گرفتن از مناسب­ترین روابط بین تکنولوژی و سازمان­های اجتماعی به تضمین استقلال­درکار، اتکای متقابل و تمایل افراد به درگیرشدن در کار کمک­می­ کند (ادهیکاری[14] و گاتمن[15]،2010). هرچند سیستم فنی- اجتماعی باز در عمل یک مفهوم قراردادی به حساب می­آید، در این مفهوم فرض می­شود که عملکرد بهینه­ سیستم و سازمان­دهی فنی صحیح با شرایط شغلی­ای تطابق­دارد که درآنها نیازهای اجتماعی و روانی کارگران تامین می­گردد. کیفیت­زندگی­کاری بهتر منجربه برآورده­کردن الزامات اجتماعی و فنی شغل در سازمان­های ما می­گردد (میرکمالی و نارنجی ثانی[16]،2011).
در ابتدا، کیفیت زندگی­کاری بر اثرات استخدام بر خوب بودن کلی و سلامت کارمندان تمرکز کرده بود، اما حالا تأکید و تمرکز آن تغییرکرده است. هرسازمانی به فراهم کردن محیط خوبی برای کارکنان نیاز دارد که شامل همه مشوق­های مالی و غیرمالی می­شود که آنها بتوانند کارکنانشان را برای مدت طولانی و برای رسیدن به اهداف سازمان حفظ کنند (کار[17]، 2010). کیفیت زندگی­کاری به عنوان فرهنگ، سطح بالایی از تعهد متقابل را بین افراد و سازمان به­وجود می­آورد، به این معنا که افراد به اهداف سازمان و توسعه­ی آن و سازمان نیز به نیازهای افراد و بالیدگی آن­ها متعهد باشد.
از طرفی­دیگر یکی­ از عواملی که دارای تأثیرات دوجانبه برعملکردشغلی و عملکردخانوادگی فرد است تعارض کار- خانواده[18] است. تعارض کار-خانواده به تجربه­ای که در آن تقاضاهای حوزه کار و خانواده با یکدیگر تداخل پیدا می­ کند و از منابع در دسترس فرد تجاوز می­ کند اشاره دارد (رانتاتن، کینون، فدلت و پوکینن[19]،2008). تعارض کار-خانواده، زمانی اتفاق می­افتد که افراد در شرایطی قرار می­گیرند که باید نقش­های چندگانه را که نیاز به زمان، انرژی و تعهد دارد، انجام دهند و همه آن­ها با یکدیگر تداخل پیدا می­ کند (جنز، چونکو، رنگرجن و رابرت[20]،2007).
طبق تعریف گرین هاوس (1985 نقل از رستگار خالد،1385) تعارض کار-خانواده نوعی از تعارض بین­نقشی می­باشد که در آن فشارهای ناشی از کار و خانواده از هر دو طرف و یا برخی جهات ناهمساز می­باشد. بدین معنا که مشارکت در نقش­کاری یا خانوادگی دشوار می­گردد.
تعارض کار-خانواده برای افراد و سازمان­ها به یک اندازه حائز اهمیت است. این تعارض در سازمان­ها باعث کاهش بهره­وری، تعهد سازمانی و رضایت شغلی و افزایش تأخیر و غیبت و کناره گیری از کار می­شود (کوهن و براور،2006؛ کونولی،2000).
تعارض کار-خانواده بر گرفته از سه منبع است: تداخل کار در خانواده مبتنی بر زمان که بازتاب دهنده­ی حالتی است که در آن خواسته­ های شغلی مانع نیاز کارکنان به صرف وقت در امور منزل و خانواده می­شود. تداخل کار در خانواده مبتنی بر فشار که مشخص کننده­ این است که عوامل فشارزای شغلی، منجر به تحلیل رفتن سطوحی از توان

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

5-3- نتیجه گیری 71
5-4- محدودیت های تحقیق 73
5-5- پیشنهادات تحقیق 74
چکیده
پژوهش حاضربا هدف مقایسه ی مؤلفه های بهزیستی روان شناختی ، شادکامی و میزان سازگاری اجتماعی در زنان دارای همسر بیمار روانی و عادی انجام گرفته است . این پژوهش به لحاظ هدف از تحقیقات کاربردی است که به روش علی- مقایسه ای انجام شده است. جامعه آماری متشکل از زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی بوده است که حجم نمونه پژوهش ،تعداد 100 زن  (50 زن دارای همسر بیمار روانی و 50  زن دارای همسر عادی) که به شیوه داوطلبانه از میان نمونه های در دسترس انتخاب شدند. نتایج آماری نشان داد که در مولفه های بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری بین زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی در سطح اطمینان 99 درصد (001/0p=) وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه به لحاظ شادکامی در سطح اطمینان 99 درصد (001/0p=) وجود دارد. مقایسه سازگاری اجتماعی زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی نیز نشان داد که تفاوت بین دو گروه در سطح اطمینان 99 درصد (001/0p=) معناداری است. نتایج بیانگر این بود که بیماری روانی همسر بر بهزیستی روانشناختی، شادکامی و سازگاری اجتماعی زنان تأثیر گذار است.
1-1- مقدمه
یکی از معضلات و مشکلات جوامع امروزی بیماری روانی[1] است . بیماری روانی همواره در اجتماعات بشری وجودداشته است (هاشم ورزی، 1389). خانواده اولین سیستم حمایتی در جامعه است که حمایت از افراد خانواده، تأمین هزینه ها، شرایط و امکانات رفاهی آنها را عهده دار می باشد. از طرفی امروزه رویکرد سیستم های درمانی بر ترخیص زود هنگام بیماران استوار است، حتی بیماران بخش های مراقبت ویژه با اختلات جسمانی، عملکردی و روان شناختی نیز زودتر از بهبودی کامل به منزل فرستاده می شوند تا به وسیله وابستگان مراقبت شوند. بالطبع مراقبین  بیماران روانی بالاخص زنان (همسران و مادران) آنان در برآورده سازی نیازهای بیماران دارای توانمندی های متفاوت ومحدودی هستندکه این حالت فرد مراقبت کننده را درمواجهه با تغییرات و نیاز های مراقبتی بیمار در خانه آسیب پذیر می کند و طبق تئوری استرس، هنگامی که افراد مراقبت کننده نیاز های مراقبتی بیمار را بیشتر از توانایی های خود و منابع حمایتی خو د ارزیابی کنند، آنها نه تنها این موقعیت ایجاد شده را استرس زا تلقی می کنند بلکه این حالت می تواند سلامت و بهزیستی روانی آنها را به خطر بیاندازد(رحمانی انارکی و همکاران ، 1391).
بدون شک همسران بیمارروانی از جمله نزدیک ترین اطرافیان این بیمار می باشد و بیشترین و           گستر ده ترین روابط را به لحاظ عاطفی و شناختی، کلامی و غیر کلامی و نیز در ارتباط رودر رو و دایم با فرد بیمار داشته و در صورت عدم ارضاء نیازهای عاطفی و ارتباط نامناسب در خانواده انتظار می رود بیشترین مشکلات و ناراحتی ها را همچنان که نتایج پژوهش های مختلف نشان داده است متحمل شود(فرامرزی و همکاران ، 1390).
مطالعات نشان داده اند که شادکامی[2] و حتی سلامت روانی[3] و جسمانی افراد تحت تأثیرفشارهای روانی قرار می گیرد و فشارهای روانی تقریباً با شدت و ضعف متفاوت در زندگی کل انسان ها و مراقبت کننده از چنین بیمارانی وجود دارد(رحمانی انارکی و همکاران ، 1391).  از طرفی سلامتی یک مفهوم چند بعدی است که علاوه بر بیمار نبودن ، احساس شادکامی وبهزیستی روان شناختی را نیز در بر می گیرد(بیانی و همکاران ، 1386).
یکی از مباحثی که اخیراً در روان شناسی سلامت مورد توجه روان شناسان و روان پزشکان قرار گرفته است، سازگاری اجتماعی است (والر ، 2001). اجتماعی شدن یک فرایند دو جانبه ی ارتباطی میان فرد و جامعه است. به همین دلیل جریانی پیچیده به شمار می آید که ابعاد و جوانب گوناگونی دارد. کسب مهارت ها ی اجتماعی ، چگونگی برقراری ارتباط با سایر افراد و سازگاری اجتماعی، از جمله ی این ابعاد هستند. از سازگاری اجتماعی تعاریف زیادی شده است . اسلبی و گورا[4]، سازگاری

ادامه مطلب

  • milad milad
۳۰
ارديبهشت

ابزار گردآوری اطلاعات. 74
روش اجرا: 79
متغیرهای پژوهش: 79
روش‌ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها: 80
فصل چهارم 81
یافته های تحقیق. 82
الف: داده های توصیفی 82
ب: یافته های استنباطی. 86
فصل پنجم. 92
بحث ونتیجه گیری. 93
محدودیت های پژوهش: 100
پیشنهادات پژوهشی: 100
منابع  101
چکیده
هدف این پژوهش، “توصیف و بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سرسختی روانشناختی با رضایت زناشوئی معلمان شهر بردسیر” می باشد. روش پژوهش در پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی    می باشد. جامعه مورد پژوهش کلیه معلمان مقطع دبیرستان شهر بردسیر می باشد که تعداد 100 نفر از بین آنها به شیوه تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد هوش هیجانی، سرسختی روانشناختی و رضایت زناشوئی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی و آزمون t استفاده شد. نتایج نشان داد که: بین هوش هیجانی و رضایت زناشوئی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین سرسختی روانشناختی و رضایت زناشوئی رابطه مثبت و معنادار  وجود دارد. و همچنین بین میزان هوش هیجانی معلمان مرد وزن تفاوت وجود دارد اما بین میزان سرسختی روانشناختی و رضایت زناشوئی معلمان مرد وزن تفاوت وجود ندارد. و همچنین هوش هیجانی و سرسختی روانشناختی قدرت تبیین و پیش بینی کنندگی معناداری بر رضایت زناشوئی معلمان مرد و زن داشتند.
 مقدمه
خانواده به عنوان نخستین محیط شکل گیری شخصیت انسان از اهمیت زیادی برخوردار است به ویژه این که روابط والدین بر رشد سالم و متعادل عاطفی – روانی می تواند تأثیر زیادی داشته باشد.  به درستی که هیچ جامعه ای اگر از خانوادهای سالم برخوردار نباشد، نمی تواند ادعای سلامت کند. هرچه خانواده از سلامت، آگاهی، صداقت، فرهنگ و باورهای سالم تر، بهتر و محکم تری برخوردار باشد، انسانهای سالم تر و کارآمدتری تحویل اجتماع می دهد. معمولا نقطه ی شروع خانواده ازدواج است. ازدواج امری جهانی است که در تمام جوامع و در طول تاریخ وجود داشته و به مجموعه ای از نیازهای انسانی را پاسخ می دهد (فهیمی، 1380).
اگر شخصیت را ترکیبی از رفتار، افکار، هیجانات و انگیزشهای فرد بدانیم، عوامل سازنده شخصیت ممکن است در افراد مختلف، متفاوت باشد. از سوی دیگر، امکان دارد این عوامل به شیوه های مختلفی ترکیب شده باشد به گونه ای که الگوهای شخصیتی گوناگونی را به وجود آورد. بسیاری از پژوهشگران معتقدند وجود تفاوتهای فردی و

ادامه مطلب

  • milad milad
۲۹
ارديبهشت

کننده‌ی راهبرد‌های مقابله‌ای است.
پژوهشگران اثر ویژگی‌های اساسی شخصیت را بر پاسخ مقابله‌ای بین کرده‌اند: آن‌ها نتیجه گرفتند که پاسخ‌های مقابله‌ای در طول زمان و نسبت به انواع استرس‌ها ثابت هستند و پیشنهاد می‌کنند که ویژگی‌های شخصیتی اولیه سرچشمه نوع مقابله هستند (هنرپروران،2007).
از طرفی مقابله‌ی منفی هیجان مدار به مهار ناراحتی هیجان بوده و به عوامل عاطفی که با آن موقعیت مرتبط است می‌پردازد نه خود موقعیت (لازاروس وفولکمن،­­1980). افرادی که از این موقعیت‌های مقابله‌ای استفاده می‌کنند به جای تمرکز بر مشکل حل آن بیشتر در پی آن هستند تا پیامد‌های هیجان‌های منفی عامل استرس‌زا را مهار کنند: این افراد تحت تأثیر این راهبرد به جای مقابله از کنار مشکلات رد می‌شوند (سپند هنر،1980). راهبرد‌های مقابله‌ای هیجان مدار در کوتاه مدت برای کاهش تنش موثراست اما در بلندمدت اثرات منفی دارند (­­برنفمن،2002). پژوهش‌ها نشان داده‌اند که مصرف‌کنندگان مواد نسبت به استفاده از این راهبردها آسیب‌پذیر هستند (کودینی، برینی،1989).هم اکنون انجمن روانپزشکی ‌آمریکا (APA) درمان‌های روانی اجتماعی را از مؤلفه‌های اساسی هر نوع برنامه درمانی‌ و پیشگیرانه سوءمصرف مواد در نظر می­گیرند­. اجتماعی شدن یک فرآیند دو جانبه ارتباط‌ میان فرد و جامعه است و در طول حیات انسان این فرآیند­ در دو مقوله­ی یادگیری و یاد‌دادن ادامه ‌می­یابد و سازگاری اجتماعی در قلب این فرآیندها صورت می­گیرد. به طور کلی موجودات زنده برای ادامه‌ی حیات مفید خود به سازگاری با محیط پیرامون خویش نیازمند هستند.
رفتار آدمی تحت تأثیر عوامل مختلفی ازجمله خانواده، مدرسه، گروه همسالان و سایر عوامل‌ اجتماعی قرار دارد و شخصیت انسان در صورتی ‌به کمال می­رسد که بین او و محیط پیرامونش تعادل و تعامل مناسبی صورت پذیرد. فشارهای اجتماعی به وضوح تأثیر فراوانی بر رفتار دارد از طرفی دیگر انسان موجودی انعطاف­پذیر است­، او نه ‌تنها می ­تواند با محیط سازگار شود بلکه محیط را طبقه خواسته­­های خود دگرگون می‌کند. در حال حاضر اعتیاد علاوه بر زیان­های جدی و خطرناک جسمی از قبیل ابتلا به بیماری‌های عفونی همچون ایدز، هپاتیت و. عوارض و مشکلات عدیده­ی روانی اجتماعی نیز به دنبال‌ دارد، کراک یکی از مواد صنعتی جدید است در ایران از هروئین خالص ساخته می‌شود و با کراک واقعی موجود در دنیا که از مشتقات کوکائین است تفاوت دارد، مصرف راحت و بویایی سریع‌الاثر دلیل شیوعش ‌می‌باشد، عوارض مصرف کراک علاوه بر نئشگی، عصبانیت، پرخاشگری شدید و تهوع و استفراغ می‌باشد شخص مصرف‌کننده در زمان نرسیدن مواد قابل کنترل نیست و رفتارهای بسیار پرخطری از او سر می‌زند که قابل پیش‌بینی نیست. این عوارض ناهنجاری‌های عدیده‌ای را در سازگاری فرد به خصوص سازگاری اجتماعی به وجود آورده است. با توجه به موارد فوق پژوهشگر به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا طرحواره درمانی بر راهبردهای مقابله‌ای و سازگاری اجتماعی تأثیر دارد یا خیر؟1-2- اهمیت و ضرورت
بهره‌گیری از روش‌های علمی درمان وابستگی به مواد در سال 1381 در کشورمان شروع شده است و هم‌ اکنون اکثر متخصصان و صاحب‌نظران درمان وابستگی مواد بر این باور هستند که وابستگی به مواد یک اختلال روانی می‌باشد.
همه‌ افراد در طول زندگی خود با استرس روبرو می‌شوند. زندگی بدون استرس یعنی مرگ، آنان در همه شرایط تحت استرس قرار دارد. ولی گاهی امکان دارد یک استرس بیماری زا و مشکل زا شود، این ‌مسئله بستگی به مقابله‌های فرد دارد. منظور از مقابله کوشش و تلاش‌هایی است که خود انجام می‌دهد تا استرس را از میان بردارد، برطرف کند، یا به حداقل برساند و یا تحمل کند.
دقت‌ داشته باشید که ما همیشه نمی‌توانیم منبع استرس را از میان برداریم. بلکه در مواردی باید آن‌ها را کاهش دهیم ‌و در مواقعی هم باید استرس را تحمل کنیم. مثلاً ما نمی‌توانیم کاری کنیم که اختلاف قدیمی‌ والدین حل شود. در این موارد باید سعی شود تا استرس های ناشی از این اختلاف را کاهش دهیم‌ و یا به صورتی تحمل کنیم تا کمتر آزار دهنده شود. کوشش‌های مقابله‌ای کاهش به صورت انجام دادن کار، فعالیت و اقدام خاصی است و گاه به صورت انجام دادن فعالیت‌های ذهنی و درون روان است. به این ترتیب می‌توان گفت دو نوع مقابله وجود دارد: مقابله‌های مسأله مدار و مقابله‌های هیجان مدار. در اکثر موارد ضروری و سالم است که هر دو نوع مقابله با هم مورد استفاده قرار بگیرند.1-3- مقابله‌های مسأله مدار
در مقابله‌های مسأله مدار فرد سعی می‌کند کاری انجام دهد تا استرس را از میان بردارد، کاهش دهد یا آن را تحمل کنند. نمونه‌ای از مقابله مسأله مدار عبارت است از اقدام به عمل نمودن- فعالیت خاصی انجام دادن- راهنمایی گرفتن- مشورت کردن- برنامه‌ریزی کردن- جمع‌آوری اطلاعات- مطالعه کردن- استفاده از روش حل مسأله به فکر کردن و غیره، ژنتیکی، جسمی و اجتماعی است بر این ‌اساس تنوعی از درمان‌های دارویی روان‌شناختی و اجتماعی برای کنترل آن طراحی شده است آنچه که اهمیت دارد این است که فرد وابسته به مواد بر اساس شرایط و مشخصات خاص خود به برنامه ‌درمانی ‌هدایت شود (نادری و همکاران،1387).
سوءمصرف ‌مواد، یکی از مشکلات نظام سلامت کشور است. ستاد مبارزه با مواد مخدر، جمعیت افراد وابسته به مواد کشور را رقمی حدود 2/1 میلیون نفر تخمین زده است. این در حالی ‌است که برخی از صاحب‌نظران، این آمار را بین دو تا پنج میلیون نفر تخمین زده‌اند (ندمی، 1387).
با توجه به نیازهای جدی مراکز درمانی اعتیاد به برنامه‌های روان درمانی و اندک بودن پژوهش‌هایی که به بررسی اثربخشی درمان طرحواره درمانی در درمان اعتیاد پرداخته‌اند، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ‌طرحواره درمانی بر سازگاری اجتماعی و بهبود مهارت‌های مقابله‌ای افراد معتاد انجام شده است. طرح واره درمانی ‌نقش مهمی را در شناخت درمانی ایفا می‌کند.راهبرد‌های‌ شناختی و تکنیک آموزش دو هدف اولیه این درمان است، آموزش جنبه ایست که مبتنی بر تعلیم بیماران‌ در مورد نیازهای معمولی و هیجان‌های معمولی است.
این نیازهای معمولی شامل: ایمن بودن و یک اساس پایا و ماندنی داشتن، کسب کردن عشق، پرورش آن، شخصیت پذیرفته شده و اثبات شده، شخصیت درمان شده به وسیله تلقین، حمایت و دریافت راهنمایی مناسب و داشتن احساس‌ها و نیازهای معتبر یک شخص تحت عنوان طرحواره درمانی، همه بچه‌ها این نیازهای هسته‌ای راضی‌شان کرده و نوعی مشکلات رشدی که اینجا نمی‌توان به آن‌ها اشاره کرد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلی
1: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبردهای مقابله‌ای در افراد وابسته به مواد.
2: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی برو سازگاری اجتماعی در افراد وابسته به مواد.
1-4-2- اهداف فرعی
1: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد ‌مقابله‌ی رویارویی در افراد وابسته به مواد.
2: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد خویشتن‌داری در افراد وابسته به مواد.
3: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد ‌دوری گزینی در افراد وابسته به مواد.
4: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد ‌فاصله گرفتن در افراد وابسته به مواد.5: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد حمایت‌های اجتماعی در افراد وابسته به مواد.
6: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد گریز و اجتناب در افراد وابسته به مواد.
7: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد ‌مشگل گشایی برنامه‌ریزی‌ شده در افراد وابسته به مواد.
8: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد ‌ارزیابی مجدد مثبت در افراد وابسته به مواد.
1-5- فرضیات تحقیق
1-5-1-  فرضیه ­های اصلی
1- طرحواره درمانی بر راهبردهای مقابله­ای تأثیر دارد.
2- طرحواره درمانی بر سازگاری اجتماعی تأثیر دارد.
1-5-2- فرضیات فرعی
1- طرحواره درمانی بر راهبرد‌ مقابله­ا‌ی مستقیم تأثیر دارد.

2- طرحواره درمانی بر راهبرد‌ مقابله‌ای فاصله گرفتن تأثیر دارد.

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

پایان نامه شرکت‌ها و اینترنت اشیا - فرزامی
پایان نامه موانع بانکداری اسلامی//سرمایه گذاری مستقیم بانک
  • milad milad